شناسهٔ خبر: 142851 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: ماهنامه نماینده

استفاده ابزاری از دانشجو

در ۴ سال اخیر، حدود ۱۲۰ تشکل دانشجویی حامی دولت در دانشگاه‌ها تشکیل شده است که بر روی طیف گسترده‌ای از علایق و سلایق قرار گرفته‌اند و نقطه مشترک آنها حمایت از این دولت است.

ماهنامه «نماینده»؛ محمد افکانه/* هرچه به سال‌های انقلاب اسلامی نزدیک‌تر می‌شدیم، دانشگاه و دانشجویان، در جامعۀ ایران نقش ویژه‌ و متمایزتری را عهده‌دار می‌شدند. قشری که با توجه به فعالیت‌های علمی و تشکیلاتی در بستر دانشگاه و ارتباط مناسب با حوزه و روحانیت، قابلیت‌های فراوانی را در خود برای پذیرش مسئولیت‌های بزرگ در سال‌های اولیۀ انقلاب ایجاد کرده بودند. تشکیل و ادارۀ نهادهای انقلابی، تسخیر لانۀ جاسوسی آمریکا، حضور شجاعانه در جنگ تحمیلی و... عرصه‌هایی را برای کسب اعتماد از سوی مردم و مسئولان برای قشر جوان و تحصیل‌کرده، فراهم آورد. قشری که عموماً تربیت شده تشکل‌های دانشجویی در سال‌های قبل و بعد از انقلاب بودند، حالا به مسئولان جوان انقلاب نوپای ایران مبدل گشته بودند.

به شهادت تاریخ در تمامی سال‌های بعد از انقلاب و تمامی ۱۲ دولتی که تا کنون بر سر کار آمده‌اند، حامیان تفکر «نگاه پیاده نظامی» به تشکل‌های دانشجویی و دانشجویان، نقشی پررنگ داشته‌اند. وجود جماعت متکثر دانشجو با قدرت ریسک فراوان، نشاط و ماجراجویی جوانانه، جمعیت قابل توجه این قشر، اعتماد عمومی در میان عامه مردم و... موجب شده است تا هیچ سیاست‌مداری از این ظرفیت عمده، غفلت نکرده و برای آن سیاست‌گذاری ویژه داشته باشد. تشکل‌های دانشجویی به‌عنوان پیشرانه‌های دانشجویان در جامعۀ دانشگاهی در عمر ۴۰ سالۀ خود پس از انقلاب اسلامی روزهای تلخ و شیرین فراوانی را پشت سر گذاشته‌اند. تلخی‌ها آنجایی شدت گرفته است که با غفلت دانشجویان و دخالت نهادهای برون دانشگاهی، فعالیت دانشجویی از مسیر اصلی خود خارج شده و اسیر سهم‌خواهی‌ها و بده بستان‌های سیاسی شده است، که این سهم مهلک این محیط بوده است و پایۀ تمام افتراقات و انشقاقات شده است.

جریان سیاسی موسوم به اصلاح‌طلبان و به‌خصوص آن گروهی که رسالت سیاسی خود را تغییر و دگرگونی نظام جمهوری اسلامی به قرائت‌های مختلف، می‌دیده‌اند، همواره نگاهی ویژه‌تر به محیط‌های دانشجویی داشته‌اند. فضای خفقان سیاسی دوران سازندگی باعث شده تا با شروع دولت اصلاحات، تلاش‌های هنجارشکنانه با شدت بیشتری از سوی اصلاح‌طلبان رادیکال صورت گیرد. این شکست نظم هنجاری مطمئناً در فضای آن روزها با هزینه‌های زیادی همراه بوده است و دانشجویان گاهی در نقش مجری و گاهی در نقش مستمع، زمینه را برای این تغییر فراهم می‌آوردند. ارتباطات گستردۀ وزارتخانه‌های «علوم» و «کشور» با تشکل‌های دانشجویی به‌خصوص «دفتر تحکیم وحدت» در زمان دولت اول اصلاحات و بازی گرفتن دانشجویان در وقایع ۱۸ تیر، قتل‌های زنجیره‌ای، اصلاح قانون مطبوعات و... موارد مشهود تاریخی در اثبات استفادۀ ابزاری از تشکل‌های دانشجویی بوده است و این شدت تا جایی بوده که به انشقاق و انحلال این تشکل دیرپای منجر شد. خط‌گیری تحکیم وحدت از افراد شاخص لایۀ امنیتی دولت اصلاحات مثل «تاج‌زاده، بهزاد نبوی و...» باعث شد تا عصارۀ فعالیت‌های دانشجویی در خدمت حزب مشارکت و جبهه دوم خرداد قرار گرفته و در نهایت پوستۀ تهی آن باقی بماند.

«سیدمهدی طباطبایی»، آخرین دبیر تحکیم وحدت قبل از انشقاق در مصاحبۀ تفصیلی خود که در کتاب «تاریخ جنبش دانشجویی ایران»، آمده است، به تفصیل موارد بسیاری را از این نگاه‌های ابزاری و مداخله‌های سیاسی- امنیتی، آورده است. به‌عنوان مثال در سال ۸۰ و در اوج اختلافات اعضای دفتر تحکیم وحدت، جلسه‌ای در منزل آقای «کدیور» در الهیه جهت حکمیت بین اعضای وقت دفتر تحکیم وحدت با حضور آقایان «کدیور، حجاریان، عباس عبدی، تاج‌زاده و جلایی‌پور» برگزار ‌شود. به‌روایت سیدمهدی طباطبایی، یکی از مصوبات این جلسه برای رفع اختلافات به این شرح است: «از اعضای شورای مرکزی قبلی کسی حق کاندیداتوری ندارد. این با این نیت بود که مثلاً من در شورا، نباشم. خیلی محترمانه و خیلی مؤدبانه که دیگر اصلاً ما بحث را که دیدیم گفتیم آقا این چه حرفی است ما آنقدر گفتیم دموکراسی دموکراسی هر که می‌خواهد کاندیدا شود. آنجا که رأی نمی‌آورد نمی‌آورد. دیگر عقب افتاده‌ترین جوامع جهانی، در انتخابات به کسی نمی‌گویند حق کاندیدتوری نداری. لااقل کاندید شود، اسمش را به شورای نگهبان می‌دهیم، شورای نگهبان می‌گوید ردت می‌کنیم. تو می‌گویی کاندید نشو، اعتراض کردیم. یکی دیگر از بندها این بود که هیچ‌کس از هیچ جریانی نباید رد صلاحیت بشود، هرکس کاندید شد باید تأیید صلاحیت شود. ما گفتیم قبول نیست.» (ص ۲۳۷)

 این نسخه در زمانی از سوی مغزهای متفکر اصلات تجویز می‌شد که در نشست ما قبل این تصمیم به روایت سیدمهدی طباطبایی «یکی از کاندیداها رفت پشت تریبون و گفت: من سکولار هستم. من لائیک هستم. اصلاً عبارت‌ها همین بود... دوم اینکه ما آمار داریم بچه‌هایی هستند که پروندۀ شرب خمر دارند ما که قرار نیست در این موارد مصالح سیاسی را در نظر بگیریم.» (ص ۲۴۷)

اینها مواردی اندک از مواجهه طرفداران دموکراسی و آزادی با بدنۀ دانشجویی حامی خود است که وقتی اندکی مقاومت از سوی آن بدنه مشاهده می‌شود با دیکتاتوری مدرن، با آنها مواجهه شده و مرگ تشکیلاتی را سرنوشت آنها می‌سازند. راهبری این هستۀ فکری در تمام این سال‌ها به‌گونه‌ای است که دانشجویان حامی دولت، تشکیک و زیر سؤال بردن اصول دین و انقلاب اسلامی را مجاز شمرده اما انتقادی به دولت و وزارت علوم از آنها دیده نمی‌شود. بیانیه‌هایی مفصل و جدّی علیه رهبری صادر می‌شود اما یک خط بیانیه علیه وزیر علوم وقت صادر نمی‌گردد. حتی در سال ۷۹ وقتی رهبری از نشریات زنجیره‌ای انتقاد می‌کنند، دفتر تحکیم وحدت در واکنش به انتقاد رهبری تصمیم به تعطیلی دانشگاه‌ها می‌گیرد که این حرکت فقط در دانشگاه علامه طباطبایی(ره) عملیاتی شده و پس از چند روز با عدم همراهی عامۀ دانشجویان، با شکست مواجه می‌شود.

همین جریان که بخشی از آنها از کشور فرار کرده و به دامان مادر اصلی خود باز گشته‌اند و بخشی دیگر نیز در داخل کشور فعال هستند، در سال‌های اخیر به مدد سر کار آمدن دولت تدبیر و امید جان تازه‌ای گرفته‌اند و برآنند تا با تشکیل تشکل‌های دانشجویی یک‌بار مصرف بهرۀ خود را از فضای دانشگاه‌ها ببرند. این امر تا جایی برای آنها اهمیت داشته است که برای تسخیر وزارت علوم در دولت یازدهم، این وزارتخانه ۶ وزیر و سرپرست را در طول ۴ سال تجربه کرده است و در دولت دوازدهم هم همچنان با یک سرپرست اداره می‌شود که آسیب‌های علمی فراوانی را به همراه داشته است. در ۴ سال اخیر حدود ۱۲۰ تشکل دانشجویی حامی دولت در دانشگاه‌ها تشکیل شده است که بر روی طیف گسترده‌ای از علایق و سلایق قرار گرفته‌اند و نقطۀ مشترک آنها حمایت از این دولت است. تشکل‌هایی که در تکرار دولت تدبیر و امید بی‌تأثیر نبوده‌اند و سهم خود را از این دولت در تشکیل یک اتحادیۀ کشوری جست‌وجو می‌کردند.

آذرماه ۹۵ بود که در اخبار خبر درخواست مجوز اتحادیۀ دانشجویی با نام اختصاری «تادا» مطرح شد، در رسانه آمده بود که با ضرب‌العجل رئیس‌جمهور قرار است که قبل از ۱۶ آذر مجوز گرفته تا نمایندۀ آنها بتواند در جلسۀ روز دانشجو رئیس‌جمهور سخنرانی کند، مجوزی که صادر نشد اما نمایندۀ آنها صحبت کرد و همۀ نقد او این بود که چرا مجوز نگرفته‌اند. این فرآیند ادامه داشت تا اینکه حدود ۲ ماه قبل، پیش از تشکیل دولت دوازدهم دوباره اخبار تشکیل و صدور مجوز برای این اتحادیه، مطرح شد. گویا وعده‌ای بوده که باید قبل از پایان دولت یازدهم محقق می‌شده است. مجوزی که هنوز هیچ‌کسی نه آن را دیده و نه تعداد امضاهای آن را می‌داند، صادر می‌شود.

مطالبات سیاسی خاص (مثل رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی، کنسرت و...) بر مطالبات اصلی مردم و دانشجویان مثل مشکلات اقتصادی، بیکاری و... اولویت یافته است و ارتباط گستردۀ دولت امنیتی‌ها با تشکل‌های مزبور به قوت خود باقی است.   

فعال سابق دانشجویی

نظر شما